09:07|جمعه, اردیبهشت 07 ,1403
تاریخ انتشار: 24 آبان 1396 - 19:13
کد خبر: 7681

امشب صدای تیشه از بیستون نیامد- شاید به زیر آوار فرهاد، رفته باشد

وای از بی مهری فصلی که شروعش با مهر بود ، وای از بی مهری خانه های مهر،  که مهر مادران و پدران را خاموش کرد؛ وای از سستی بنیان خانه هایت که  فاجعه را در دیار عشق رقم زد

امشب صدای تیشه از بیستون نیامد- شاید به زیر آوار فرهاد، رفته باشد

کرمانشاه دیار مردان غیور و زنان دلیر، ای که گنجینه ی اسرار را در سینه خود نهفته داری و در ورق خوردن تاریخ شادی و اندوه را در خود پرورش دادی.

وای بر لرزههایی که پیکرت را زخمی کرد و گسل هایی که تا عمق جان ایرانیان راه یافت، ترکهایی برجای مانده و خانههای آوار شده که روح هر هموطن را  آزار می‌‌دهد، فاجعه ای که در یک شب فریادها را در میان خاکها، محکوم به سکوت کرد و امتداد خندهها را هق هق

چه بی رحم بود پاییز!

 باد برگ‌‌های درخت عشق را خزان و سرمای سوزناک  پاییزی قلب تپنده کرمانشاه را از تپش باز داشت                               

کرمانشاه غمت، غم ایران است؛ اندوه جانگداز کرمانشاهیان اشک را بر گونه هایمان روان و غم را در سینه هایمان به یادگار گذاشت.

وای از بی مهری فصلی که شروعش با مهر بود و وای از بی مهری خانه های مهر،  که مهر مادران و پدران را خاموش کرد؛ وای از سستی بنیان خانه هایت که  فاجعه را در دیار عشق رقم زد.

ای هم‌ میهنان غم دیده کرمانشاهی‌ام امروز دست های مهربان همه ایران به سوی شماست و قلب همه مردم در سینه برای اندوه شما می تپد، سیل  خروشان کمک های هموطنان به سوی سرزمین زلزله زده گواه از عشق و ارادت، هم بستگی ملی و برادری انسانی ایرانیان دارد.

کرمانشاه غم تو غم تمام ایران است آرام و آسوده باش که هیچ یک از اعضای پیکر یکپارچه این سرزمین تنهایت نخواهند گذاشت.

به قلم خدیجه آقازاده

 

نظر دهید

لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید