04:11|شنبه, اردیبهشت 15 ,1403
تاریخ انتشار: 17 خرداد 1395 - 09:05
کد خبر: 3947

آرزوی یک راهدار قدیمی در سرو چیست؟

می توانید در کل منطقه سرو بپرسید مردم از من راضی هستند و من مردم را دوست دارم و برای راحتی مردم تلاش می کنم.

آرزوی یک راهدار قدیمی در سرو چیست؟

موهای یکدست سفید، خطوط مواری پیشانی و سرخی گونه ها نشان از دست آفتاب بر چهره خندان نارنجی پوش دارد و می گوید من مرد آفتاب و مهتاب ندیده نیستم، من روزهای عمل هستم و حرفهای به پهنای یک کتاب دارم ولی در سکوت پا در جاده می گذارم تا پل های وصال را به دیدار برسانم. من یک راهدار هستم....

مراد محمدپور، سرپرست راهدارخانه سرو از توابع شهرستان ارومیه ! مرد جاده و ردپایش در زمستان های سخت و پربرف سالهای نه چندان دور به یادگار مانده است. همنشینش که می شوی با وقار می گوید:

- مراد محمدپور هستم و افتخار می کنم سی سال در جاده ها به مردم عزیز استان آذربایجان غربی خدمت کرده ام .

متولد چه سالی هستید و از چند سالگی به راهداری مشغول هستید؟

- متولد سال 34 هستم و از 27 سالگی جامه مقدس راهداری را به تن کرده ام .

راهداری را برایمان تعریف کنید؟

- راهداری یعنی نگهداری و حفظ و صیانت از جاده ها و جاده ها یعنی سرمایه عظیم یک کشور ...ما راهداران برفروبی و بازگشایی محورها را به هنگام بارش برف و کولاک مهمترین وظیفه خودمان می دانیم و در طول سال هم شانه سازی، پاکسازی علایم و تابلوها ، لکه گیری و چاله پرکنی را در جادهها انجام می دهیم. به طور خلاصه ما استراحت نداریم و همیشه برای خدمت آماده باش هستیم.

سخت ترین سال برای راهدارن آذربایجان غربی کدام سال بود؟

- زمستان سال 62 و آخر فصل زمستان سال گذشته سخت ترین سال برای راهداران بود چراکه بارش شدید برف و کولاک در بسیاری از جاده ها، رفت و آمد را فلج کرد اما با تلاش و همت راهداران توانستیم جاده ها را به موقع بازگشایی کنیم و شکر خدا حادثه ای اتفاق نیفتاد.

یک خاطره از سی سال خدمت در جاده های استان تعریف کنید؟

- عملیات برفروبی و تیغ زنی را در راه دسترسی به پاسگاه مرزی دالامپر را انجام می دادیم که گروه پ.ک.ک مرا به گروگان گرفتند. سه و چهار ساعتی زندانی شدم. آزار و اذیتم کردند و اصرار داشتند بگوییم از کدام اداره و یا ارگان دولتی هستم. از آنجایی که ماموران پاسگاه به ما آمورش داده بودند که اگر گیر افتادید نگویید راهدار هستید. به همین خاطر من یک کلمه می گفتم: شخصی هستم و برای بخش خصوصی کار می کنم و ماشین هم مال پیمانکار هست....

خلاصه هرچی گفتن، من انکار کردم و رو حرفم ایستادم تا اینکه خسته شدند و آزادم کردند.همکاران خیلی ترسیده بودند و نگرانم شده بودند.

خاطره بدی دارید؟

- متاسفانه یک شب ماشین راهداری در منطقه صومای برادوست شهر ارومیه مشکل فنی پیدا کرد و چون راه بسته بود و کسی نتوانست دنبالم بیاد مجبور شدم در سرمای کشنده تا صبح داخل ماشین ماندم و صبح احساس نمی کردم زنده ام ولی شکر یخ نزده بودم.از اینکه راهدار هستید، چه احساسی دارید ؟

- خیلی خوشحالم که به مردم خدمت می کنم .

مردم چه برخوردی با شما به عنوان یک راهدار دارند؟

- می توانید در کل منطقه سرو بپرسید مردم از من راضی هستند و من مردم را دوست دارم و برای راحتی مردم تلاش می کنم.از مسئولان چه انتظار و درخواستی دارید؟

- از مسئولان و مدیرکل راه و شهرسازی آذربایجان غربی بابت زحمات و خدمات خوبشان تشکر می کنم و در خواست می کنم برای رفاه و تامین مایحتاج زندگی راهداران فکری بکند چرا که راهداران زندگی را به سختی می گذرانند.

آقای محمدپور، آرزویتان چیست؟

- آرزو دارم با وزیر راه و شهرسازی از نزدیک دیدار کنم ....

چاپ شده در هفته نامه حمل و نقل-نویسنده زینب مسیبی

نظر دهید

لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید