مالیات بر ارزش افزوده، نفس اصناف را بریده است/ فرهنگ مالیاتی در ایران متناسب با فرهنگ مردم نیست
به گزارش سرویس اقتصادی باریش، در دنیای مدرن امروز، گرفتن مالیات بخشی از درآمدهای دولتها را تشکیل میدهد که میزان آن، با توجه به درصد توسعهیافتگی کشورها متفاوت است و همچنین با توجه به این سیستم، دولتها اقدام به برنامهریزی و تدوین استراتژیهای لازم برای توسعه و پیشرفت در سند چشمانداز اقتصادی میکنند، به گونهای که در کشورهای اروپایی سیستم مالیاتی بسیار قوی وجود دارد که براساس آن میزان مالیاتها تعیین میشود و از طرفی به دلیل اینکه نحوه هزینهکرد مالیاتهای مردمی نیز مشخص بوده این موضوع موجب شده است تا مردم خود با رغبت و علاقه به پرداخت مالیاتشان اقدام کنند.
اما نظام مالیاتی ایران به گونهای طراحی شده است که در آن برنامهریزی برای آینده کشور وجود ندارد و تنها به گرفتن پول توجه میشود که این موضوع نیز موجب نارضایتی مردم، اصناف، تولیدکنندگان و غیره شده است به گونهای که اخذ مالیات به اذعان همین افراد، نه تنها موجب رشد و توسعه کشور نشده، بلکه در مواردی نیز بر رکود حاکم بر بازار و دور زدن قانون نیز افزوده است؛ برای آگاهی از تاثیر برقراری مالیات بر ارزش افزوده بر برخی کالاها از جمله طلا، گفتوگویی با اسماعیل جنگخواه، رئیس اتحادیه طلافروشان ارومیه ترتیب دادهایم، که در ادامه از نظر گذرانده میشود:
باریش: در ارتباط با اهمیت طلا در فرهنگ ایرانی و تعداد طلافروشان فعال در ارومیه بفرمایید؟
جنگخواه: طلا و جواهر در ظاهر شاید ارزش چندانی نداشته باشد، ولی در باطن این فلز گرانبها با اقتصاد مملکت و خانوادههای ایرانی طی قرنهای متوالی عجین شده است و در حال حاضر در صنف طلافروشی ارومیه 300 واحد فعال در خیابانهای امام خمینی(ره)، محله کشتارگاه، شهرک فرهنگیان و شهرهای اطراف از جمله نوشینشهر، زیوه و غیره وجود دارد ولی تعداد سازندگان طلا در ارومیه و استان کم است و بیشتر سازندگان در شهرهای اصفهان، یزد و تبریز مشغول فعالیت هستند که طلا خام در آن مکانها تبدیل به جواهرآلات شده و سپس در بقیه شهرها توزیع میشود.
باریش: مهمترین مشکل صنف طلافروشان چیست؟
جنگخواه: در سالهای اخیر یک مشکل عمومی که گریبانگیر همه اصناف شده، وجود قانون مالیات بر ارزش افزوده بوده و از نیمه دوم سال ۸۹ که این قانون در ایران عملیاتی شده، تعداد فعالان این صنف سیر نزولی داشته است و از ۴۰۰ واحد فعال در سال 91، به ۳۰۰ واحد رسیده است در حالی که با توجه به افزایش جمعیت در شریط طبیعی باید تعداد واحدها افزایش مییافت از سویی برخی از واحدها شاید در ظاهر دایر باشند ولی به خاطر نبود درآمد تعطیل به حساب میآیند.
باریش: قانون مالیات بر ارزش افزوده در سایر کشورها نیز اجرا میشود، ولی این قانون چرا در ایران موجب ایجاد مشکلات شده است؟
چون روشی این قانون در ایران با کشورهای خارجی فرق دارد و به نظر من این قانون اشتباه نیست چرا که مصوب مجلس شورای اسلامی بوده و همه ملزم به رعایت آن هستند ولی تا جایی که بنده اطلاع دارم این قانون از روی مدل فرانسوی الگوبرداری شده است در حالی که برای پیاده کردن هر قانونی در یک کشور، ابتدا آن قانون باید متناسب با فرهنگ آن جامعه باشد و باید گفت به طور کلی فرهنگ مالیاتی در ایران متناسب با فرهنگ مردم ایران نیست.
مردم از نحوه هزینهکرد مالیات در کشور اطلاع ندارند
باریش: منظور شما از اینکه فرهنگ مالیاتی متناسب با فرهنگ مردم ایران نیست، چیست؟
جنگخواه: برای مثال وقتی یک مشتری به مغازه طلافروشی وارد میشود و فروشنده برای فروش طلا از خریدار درخواست ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده میکند، مشتری در عکسالعمل به این درخواست، در مقابل آن مقاومت کرده و بیان میکند که حاضر به پرداخت مالیات بر ارزش افزوده نیست و در این میان از طرف دیگر فروشنده با توجه به رکود حاکم بر بازار برای از دست ندادن مشتری و تامین معیشت خود وسوسه شده و از خیر گرفتن مالیات میگذرد و در این میان در عمل با وجود آنکه این قانون وجود دارد، ولی اجرا نمیشود.
از طرفی مردم در ایران خرید طلا را به عنوان سرمایه انجام میدهند و وقتی مشتری در همان ابتدای خرید ۹ درصد از سرمایه خود را بر باد رفته میبیند دیگر به این فکر نمیکند که این مالیات صرف آبادانی و عمران کشور میشود چرا که از قدیم طلا و سکه در فرهنگ ایرانی به عنوان مهریه زنان در نظر گرفته میشده است و مردم نیز در صورت نیاز همین طلاها را فروخته و سرمایه خود در زندگی قرار میدادند اما چون در اروپا خرید طلا یک تزئین محسوب میشود پس در این کشورها اگر مالیاتی هم بر روی طلا وضع شود، تاثیر زیادی بر روی خرید آن نخواهد داشت.
درواقع همه این دلایل که ذکر شد، موجب میشود خریدار و فروشنده هر دو برای دور زدن قانون مالیات بر ارزش افزوده به دنبال راههای مختلف فرار باشند از جمله اینکه فروشنده در هنگام خریدار به طلافروش میگوید که من فاکتور نمیخواهم و خریدار هم برای نگرفتن مالیات از مردم اقدام به خرید و فروش طلا شکسته میکند و اینگونه فرهنگ مالیاتی در ایران تبدیل به فرار مالیاتی میشود و از طرفی مردم از نحوه هزینهکرد مالیات در کشور اطلاع ندارند که در این میان باید مسئولان و رسانهها شفافسازی انجام دهند تا رغبت مردم برای دادن مالیات افزایش یابد.
باریش: برای رفع این مشکل چه باید کرد؟
جنگخواه: طبق قانون، اصل طلا، معاف از مالیات بر ارزش افزوده است اما در ایران در این ارتباط مواد قانون با یکدیگر تعارض دارند، بدین معنی که در قانون تعریف مالیات بر ارزش افزوده این است که ما به تفاوتی که در یک کالا انجام میشود نسبت به آن میتوان ارزش افزوده گرفت، یعنی اگر طلایی به صورت خام بوده و سپس فرآوری شده و تبدیل به یک مصنوع طلا می شود، نسبت به ارزشی که به آن طلا اولیه افزوده میشود و اجرت کارگری که روی آن کار میکند باید از طلا ارزش افزوده گرفت ولی ماموران مالیاتی در کشور این ماده را نادیده گرفته و آن را هیچ میپندارند.
همچنین ماده دیگری که بعد از آن ماده مذکور نوشته شده میگوید از ذات و اجرت طلا نیز مالیالت میگیرند و این در صورتی بوده که قانونگذار در اصل گفته است هر گونه تغییرات بر روی یک محصول مشمول قانون مالیات ارزش بر افزوده میشود از این رو یکبیستم اجرت کارگر، باید ارزش افزوده محسوب شود ولی ماموران مالیاتی قانون را به نفع سازمان امور مالیاتی تفسیر میکنند و این موضوع، باعث بروز پارهای از مشکلات در این صنف شده است و ما هر چقدر آن را به ماموران مالیات توضیح میدهیم، آنها آن را قبول نمیکنند و از سویی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز برای تفسیر این قانون اقدامی انجام نمیدهد و سازمان مالیاتی نیز در این مورد کملطفی دارد چرا که وقتی حتی یک قاضی هم حق تفسیر قانون را ندارد چرا یک سازمان به خود اجازه تفسیر قانون را میدهد.
کلام آخر...
تنها وضع قانون و ابلاغ آن مهم نیست بلکه باید بر نحوه اجرای قانون نیز نظارت صورت گرفته و تاثیرات برقراری آن قانون به مردم توضیح داده شود و به طور کلی باید گفت، مردم حق دارند که بدانند آنچه که به عنوان مالیات میپردازند در چه جاهایی صرف میشود و گاهی برای اجرا و وضع قانون از افراد درگیر در آن موضوع و مردم نیز باید مشاوره گرفت و تنها یک طرفه قانونی را تفسیر و اجرا نکرد.
گفتوگو: سمیرا محمدی
نظر دهید