باورهای غلط در زندگی ما تاثیر دارند
انسان ها کفش های 5 سال پیش خود را پا نمی کنند پس چطور می توانند با باورهای صد ساله پیش زندگی کنند.
به گزارش سرویس اجتماعی باریش نیوز، آدمی از بدو تولد با باورهایی، بزرگ می شود که این باورها گاهی به صورت ناآگاهانه بر ما تحمیل گردیده و این باورها تغییرات و نتایج غیر دلخواهی را در زندگی باعث می شود.از باورهای اشتباهی که در زندگی ما دخالت دارند برخی ضرب المثل های اشتباهی است که از گذشتگان به ما رسیده که گاهی این ضرب المثل ها نتیجه ای را که می خواستیم در زندگی بدست بیاوریم را میسر نکرده است، از این ضرب المثل ها می توان دراز کردن پا به اندازه گلیم است که با این ضرب المثل ما ذهنمان را نسبت به مسائل محدود می کنیم ولی با کمی فکر می توان دریافت که کسی یا چیزی این اندازه گلیم را برای ما تعیین نمی کند یعنی کسی نگفته گلیم ما اندازه اش یک متر است یا اندازه، کل دنیا است.
از دیگر باورها که در بین جامعه ما رواج دارد بد بودن نسبت مادر شوهر با عروس و بالعکس که از قدیم الایام این رفتار بد یا برخورد بد بین این دو فرد رواج دارد و نوعی باور در انسان ها ایجاد شده است در حالی که هر دوی این افراد زن هستند و رفتاد، احساسات و عواطف یکسانی دارند و هر دو روزی عروس و روزی مادر شوهر می شوند.
باور به خود نیز از دیگر مشکلات انسان ها است که هر چقدر خود را ضعیف و بی ارزش باور کنیم این در زندگی ما نمایان می شود و در اعمال و کارهایی که انجام می دهیم همیشه ضعیف و بی ارزش به حساب می آییم. تا حالا فکر کردید که چرا یک فرد فقیر همیشه فقیر و یک فرد ثروتمند هر روز به ثروت خود می افزاید این نیز دقیقا دخالت در باور های ما دارد چون فرد فقیر همیشه خود را فقیر می پندارد و با این باور زندگی فقیرانه خود را ادامه می دهد ولی یک فرد ثروتمند با باور اینکه همیشه ثروتمند است بر ثروت خود می افزاید.
منبع اصلی باورهای ما انسان ها ذهن و مغز ما است یعنی هر چیز که در ذهن ما کاشته شده آن برداشت می شود که این کشت برای بعضی انسان ها علف هرز و برای برخی همانند گل رزی زیبا می باشد.یک جمله زیبا و بسیار عالی که می گوید: ابتدا آفرینش ذهنی سپس آفرینش فیزیکی و این بدان معناست هر چیز که به آن فکر می کنید آن به صورت فیزیکی خودش را در دنیای واقعی نمایان می کند گاه زود و گاه دیر، می توان مثال های زیادی برای این جمله زد که یکی از آن ها ادیسون مخترع لامپ است که ابتدا در ذهن خود بر این باور بوده است که چراغی یا روشنایی خواهم ساخت که این تاریکی را روشن نماید و سپس این باور را در فیزیک به شکل لامپ اختراع می کند و یا مارکونی مخترع امواج رادیویی که به دوستان خود از چیزی که در ذهن دارد حرف می زند ولی دوستانش به او لقب دیوانه داده و حتی او را در تیمارستان بستری می کنند ولی این باور و این آفرینش که مارکنی در ذهن داشت را به صورت فیزیکی در دنیای امروزی به صورت موبایل، رادیو و تلویزیون می توان مشاهده کرد پس به صورت خلاصه می توان گفت مکانی که الان در آن قرار داریم موقعیتی که الان در آن قرار داریم همه ی این ها در گذشته در ذهن ما آفریده شده اند و امروز آن را بصورت فیزیکی مشاهده می کنیم و امروز ما فردای دیروزمان است. پس انسان است و باورهایش، برای موفق شدن در آینده باید امروز افرینش ذهنی خوبی داشته باشیم .
انسان ها کفش های 5 سال پیش خود را پا نمی کنند پس چطور می توانند با باورهای صد ساله پیش زندگی کنند.
نظر دهید