17:28|پنجشنبه, آذر 01 ,1403
تاریخ انتشار: 05 اسفند 1394 - 16:22
کد خبر: 2530

نگاهی دوباره به موضوع نگارش (ارومیه) و یا (اورمیه) کدام درست است؟

مناقشه  درباره  نام شهر تاریخی ارومیه و نگارش درست آن باعث شده است که هر از گاهی از سوي هواداران دو نام «ارومیه»  و «اورمیه» موضع گیریهایی صورت بگیرد . نگارنده براي گسترش بحث موارد را بر اساس مستندات و مطالعات بيان ميكند 

توجه: مطالب بر اساس مستندات و مطالعات كارشناس بنياد ايران شناسي اذربايجان غربي صورت گرفته است.

نگاهی دوباره به موضوع نگارش (ارومیه) و یا (اورمیه)  کدام درست است؟

نگاهی دوباره به موضوع نگارش (ارومیه) و یا (اورمیه)  کدام درست است؟

به گزارش باریش نیوز, مناقشه  درباره  نام شهر تاریخی ارومیه و نگارش درست آن باعث شده است که هر از گاهی از سوي هواداران دو نام «ارومیه»  و «اورمیه» موضع گیریهایی صورت بگیرد. نگارنده براي گسترش بحث موارد را یادآور می شود : براي دوستان عزیزي که از «اورمیه»  بودن نام شهر زیباي ما دفاع می کنند دو نکته را یادآوري می کنم.

 نخست اینکه : ما در منابع تاریخی و جغرافیایی پس از اسلام همچون : صوره الارض ابن حوقل، فتوح البلدان بلاذري، نزهه القلوب مستوفی، التنبیه والاشراف مسعودي، آثار البلاد و اخبار العباد زکریاي قزوینی، معجم البلدان یاقوت حموي، المسالک و الممالک استخري و موارد دیگر تا حدود دوره صفوي همواره نام این شهر را «اُرمیه» و نام بزرگان منسوب به این شهر را «ارموي» ميابيم (همانند صفی الدین ارموي، حسام الدین چلپی ارموي و حتی در دوره خود ما محدث ارموي)

 در منابع نوشتاري دوره صفوي که یکی از مهمترین آنها عالم آراي عباسی نوشته منشی شاه عباس بزرگ یعنی اسکندر بیگ ترکمان است نام «ارومی» و «ارومیه» را می بینیم که این روند تا پایان دوره قاجار ادامه داشته است چنانچه دوستان به روزنامه انجمن تبریز که در دوره مشروطه توسط انجمن مشروطه تبریز چاپ می شد مراجعه  نمایند خواهند دید که نام این شهر همچنان «اُرومیه» نوشته می شده است. در دوره پهلوي هم که نام شهربه رضائیه تغییر یافت در منابع نوشتاري هر کجا نام رضائیه می آمد نام پیشین آن یعنی ارومیه را هم یادآوري می گردید که به عنوان نمونه در این باره، دوستان می توانند به کتاب سرزمین زردشت نوشته مرحوم دهقان مراجعه نمایند. پس از پیروزي انقلاب اسلامی نیز نام رضائیه توسط هیئت وزیران دولت موقت جمهوري اسلامی ایران بنا به درخواست مردم به ارومیه تغییر یافت و در اصل، نام مصطلح دوره قاجار بازگشت داده شد. با بیان این موضوع خواستم بگویم اینکه ما باور داشته باشیم نام درست شهر ما ارومیه است یا اورمیه می بایست باور خود را با منابع تاریخی و جغرافیایی محک بزنیم. و اما یادآوري دوم آنکه: دوستانی که «اورمیه» را به دو جزء «اور» و «میه» درآورده و «اور» را به معناي شهر و «میه»(میاه) را آب معنی می کنند و آن را با اورشلیم قیاس می کنند باید توجه داشته باشند که اینگونه معنا کردن در زبان عبري (از گروه زبانهاي سامی هم خانواده با زبانهاي عربی و آسوري) است که اورمیه معناي شهر آب پیدا می کند همانند اورشلیم که به معناي شهر سلامت (شلیم عبري سلیم عربی است). در اینجا باز دو نکته پیش می آید. نخست آنکه:  در طول تاریخ نگارنده ساکنان این منطقه را هیچگاه عبري زبان (زبان یهودیان)  نیافته است که نام شهر عبري باشد و دوم آنکه: بیشتر مورخین و جغرافی نگاران سده هاي نخستین اسلامی که درباره مناطق جغرافیایی ما گزارش داده اند عربی زبان بوده که به علت هم خانواده بودن عربی با عبري با اصطلاحات زبان عبري آشنایی داشته و اگر نام این شهر «اورمیه» می بوده دلیلی نداشته که آن را «اُرمیه» بنویسند. همانگونه که اور شلیم را همان اورشلیم نوشنه اند.گفتنی است: بنا بر آنچه که نگارنده تا کنون دریافته است، نام «اُرمیه» از دو جزء «اُرم» («الف» ضمه دار و «را » و «میم» ساکن) و «یه»  ترکیب یافته است. جزء دوم این ترکیب یعنی «یه»، پسوندي بر گرفته از عربی است که یکی از کارکردهاي این پسوند ساختن اسم مکان است که نمونه آن را در مواردي چون: ترکیه، سوریه، ارمنیه، زعفرانیه، سلیمانیه، کامرانیه، الهیه، فرمانیه، قیطریه و ... می توان نشان داد و شاید بتوان گفت: این پسوند از دوره اسلامی بر روي نام این شهر قرار گرفته است. پس اگر پسوند «یه» را از «اُرمیه» حذف کنیم می ماند جزء نخست آن یعنی: «اُرم» که ساختار پایه اي و بنیادین «اُرمیه» بوده و این شاکله اصلی قابل تجزیه نیست. پس اگر بنا باشد به دنبال معناي نام شهرمان بگردیم می بایست به احتمال قوي و بدون تعصب و حدس و گمان به دنبال معناي «اُرم» بگردیم که صد البته با توجه به قدمت تاریخی این شهر کار ساده اي نیست.

و سرانجام آنکه باید توجه داشت مقایسه اورمیه با اورشلیم ناخواسته خود، دادن سندي به رویاي صهیونیستها مبنی بر سیطره یهود از نیل تا فرات است که بر نقشه رژیم صهیونیستی در شکل دو نوار آبی بر بالا و پایین ستاره داوودي نقشه بسته است و البته این موضوع تازگی هم ندارد چرا که نود و پنج سال پیش که ارومیه با فاجعه کشتار جیلوهاي آسوري مسیحی رانده شده از عثمانی روبرو بود، کشورهاي استعماري با استمساك به همین نام «اورمیه» در پی ایجاد کشوري با نام «آسورستان» بودند. که این موضوع را مرحوم تمدن در کتاب تاریخ رضائیه و در ذیل عنوان : «مقصود از تشکیلات قواي مسلّحه [جیلوها] چه بود؟» آورده و بنده هم آن را به عنوان گوشه هایی از تاریخ در جایی آورده بودم که در اینجا نیز براي آگاهی بیشتر خواننده گرامی به عنوان حسن ختام دوباره می آورم.

 مقصود از تشکیلات قواي مسلحه چه بود؟

 در سالهاي اخیر قبل از جنگ عمومی، راجع به ملل قدیمه تاریخ هائی، از طرف خارجیها چاپ و توزیع میشد، در این تواریخ، نظر بعضی زمین شناسان و مستشرقین را که برخی ظروف و آثار در بعضی از نقاط مشرق زمین، از زیر خاك بدست آورده بودند، ثبت کرده و مقاصد و دلایل خود را، بر پایه این ظروف و آثار قرار داده، با آب و تاب سخنانی نوشته و عکس آثار مشکوفه را نیز کلیشه کرده و این تاریخها را در دست رس عموم قرار میدادند شاید بعضیها با خواندن آن نوشته ها، تصور میکردند که آنها از جمله محققین و متخصصین بوده اند که بعضی(بدون نظر و بیطرفانه) درباره آن مطالب بحث و فحص نموده اند.

 برخی که دقت نظر داشتند، بامطالعه مطالب آن تواریخ پی میبردند که تحقیقات و نظریات باستانشناسی، آلت دست نویسندگان آن تاریخ شده و نویسنده از دلیل و شاهد آوردن آنها منظور دیگري، در جهت انحراف ذهن و سوابق خوانندگان داشته است.

 باید بذکر این نکته باریک پرداخت که سالها قبل از بروز جنگ عمومی، عده اي از سیاسیون خوب می دانستند که آرامش جهان آنروز، تبدیل بطوفان شده و جنگ جهانگیرانه درگیر خواهد شد و دامنه آن تا بکجاها خواهد رسید این بود که درصدد برآمده بودند که براي تحرك احساسات ملل کوچک و فریفتن و آلت دست کردن آنها در آینده، به تحریف هاي خطرناك مسائل و مدارك موجود، دست زدند و آنها را بصورت تاریخ ملتها درآورده ، و نظریه هاي قدمت تاریخی – نژادي – آثار قدیمه را بقدري ماهرانه و انحراف دهنده در آن تواریخ گنجانیده و در دسترس مردم قرار داده بودند که خواننده بی اطلاع، حتماً گمراه می گردید مثلا مورخین نامی جهان، در این باره که قوم ماد اولین ملتی است که در آذربایجان ایران زیسته و پایتخت ماد صغیر شهر ارومیه (رضائیه فعلی) بوده است و بعداً زردشت شخصیت روحانی (سیاسی و گیاه شناس و اختر شناس) بزرگ و مشهور در همین سامان متولد شده است و قبر مادرش نیز در دهکده آمبی که عربها امی میگفتند از قراء رضائیه می باشد، ولی در آن تواریخ اینگونه منابع تاریخی را کاملاً دگرگون ساخته حتی درباره نام ارومیه نیز داخل بحث هاي گمراه کنده شده بودند، و کلمه ارومیه را بصورت اورمیه ذکر کرده و این شکل جدید را از زبان آشور دانسته و معنائی هم براي آن یاد کرده بودند که اورمیه از دو کلمه اور (بزبان آشور شهر) و میاه(یعنی آب)  درست شده پس اورمیه یعنی شهر آب.

 آنوقت براي گمراهی بیشتر خواننده بی اطلاع کلمات اورشلیم، ارومیا را هم مثال آورده بودند در حالی که طبق تواریخ معتبر عربی و ایرانی مانند تاریخ اصطخري حدود العالم و ... از هجرت حضرت محمد (ص) تا امروز ارومیه را با اشکال ارمیه – ارمیا – ارومی ذکر کرده اند و حتی اسامی قبل از اسلام را نیز قبلاً یاد آور شدیم.

متأسفانه بعضی از نویسندگان فاضل نیز نوشته برخی اشخاص و دیگران و لرد گرزن [وزیر امور خارجه انگلستان] ها را وحی منزل دانسته بدون توجه بتواریخ معتبر و سیاحتنامه هاي عرب و عجم گفته آنان را عیناً نقل و حتی روي کاغذ و کتاب نیز آورده اند در حالی که اگر به منابع و ماخذهاي مشهور مراجعه میکردند میدیدند که این نوع کتابت: (اورمیه) و بحث در اطراف آن را اختراعات و محدثات اخیر خارجیها می باشد.

 بطوریکه در کتب تاریخ نویسندگان قدیم دیده می شود همه برسم الخط ارومیه نوشته شده اصطخري در سالهاي  181-189 ابن حوقل 239 ،247 مقدسی375 ،380  مسعودي جلد اول 97 ابولفداء 42 یاقوت جلد اول 513 قزوینی جلد دوم 194 مسعودي 326 حافظ ایرو 27 ابن مسکوه 539. قبل از اسلام مورخین یونان مانند استرابن پنجاه سال قبل از میلاد و سایرین از مورخین یونانی.

 ابن خردادبه در مسالک و ممالک خود که از مقربان خلیفه معتمد بوده که بااطلاع کامل از مسافت شهرها و ممالک و احوال و اوضاع تجارتی و زراعی آن و منابع ثروت آنانرا تحقیقاً بیان و بررسی باز با همین رسم الخط نوشته.

و با وجود مدارك و مأخذ فراوان باز بعضی از نویسندگان اخیر می نویسند: که بعضیها ارومیه اورمیه هم نوشته اند در اینجا باید پرسید چه کسی نوشته است؟!! البته لرد گرزین ها.

و همین نوشته هاي پر از انحراف بود که در مغز بعضی از افراد جایگزین شد و در شهر ارومیه نیز ذهن قوم مسیحی را مشوب ساخت و آنها را که صد سال برادرانه با ایرانیان در جلگه زیباي ارومیه زیسته بودند، از مسلمین جدا نمود، و آنها را بدشمنی با مسلمین و اهالی ارومیه واداشت. یک دفعه آلت سیاست بیگانگان شدند، و در صدد برآمدند که استقلال و خودمختاري براي ارومیه بخواهند، و مقدمه مجلس شورا را در این شهر فراهم آورده و هیئت رئیسه آنرا هم تعیین نموده و حزب جمهوري خواه درست کردند و نظامنامه و مرامنانه آنرا تعیین نمودند... و مقصد و منظور خود را از ایجاد تشکیلات قواي مسلحه آشکار ساختند ... و همین روشها بود که کسان اسماعیل آقا سمیتگو بعدها بفکر خود مختاري افتادند.

 

منبع: اوضاع ایران در جنگ جهانی اول یا تاریخ رضائیه، کتابفروشی اسلامی، تمدن، محمد، 1350 ش، ص 202 ، 201 و 203

گرد اورنده : محمدرضا محمد قلی زاد کارشناس بنیاد ایران شناسی شعبه آذربایجان غربی

نظر دهید

لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید