واکاوی یک فتح ناتمام!
باریش نیوز/سه سال پیش با حضور مسولین شهری کلنگ یکی از بزرگترین پروژه های شهرستان ارومیه زده شد و امروز که پروژه طبق زمان بندی اعلامی اولیه بایستی آماده بستن روبان قرمز جهت افتتاح بود در مرحله خاک برداری متوقف شده است.
یک.
( ...در خیلی از ممالک اسلامی دولت های اسلامی ایجاد کرده اند اما این کافی نیست و باید جمیع ابعاد فرهنگی و اجتماعی و غیره را هم در تراز یک دولت اسلامی رشد داده وبه جلو برد. نمونه اش همین ایران که دقیقا از همین جهت ضربه می خورد! ...در زمینه ی پوشش اسلامی، ایرانیان از طراحی یک الگوی متناسب اسلامی ناتوان هستند. در مواردی از ایران آمده اند و بسیار ما را تحسین کرده و به ما میگویند: " چطور توانستید در یک کشور لاییک غربزده به یک چنین موفقیتی دست بیابید؟ شما جهاد بزرگی انجام داده اید . به شما تبریک میگوییم !" خب ، از آنجایی که خودشان نتوانسته اند در این زمینه هیچ حرکتی انجام بدهند، طبعا ارزش و قدر موفقیت ما را درک میکنند! )
اینها بخشی از صحبت های متکبرانه ی مصطفی کارادومان مدیرعامل برند پوشاک ترکیه ای ست که به تاریخ (2013.5.13) در مصاحبه با نشریه "ینی آسیا" بیان شده . وی مالک مجموعه ای از کارخانجات تولید البسه ی زنانه ی گرانقیمت اعم از روسری و مانتو می باشد که به الگوبرداری از طراحی لباس دوره ی عثمانی و احیای آن در ترکیه معروف است و خودش هم بارها در مصاحبه هایش این نکته رو اعلام کرده و به آن افتخار می کند.
دو.
"اروم فتح تکبیر" ، نامی ست که "کلنگ زنندگان" پروژه ی 300میلیاردی انتهای خیابان میثم ارومیه بر آن نهاده اند. پروژه ی عظیمی که قرار بود با آورده ی ارزی کلان سرمایه گذار خارجی و با نظارت شهرداری در ارومیه احداث شود . که هرچند عملی و احداث نشد، اما علی الحساب و بر روی کاغذ، نگین کارنامه ی شهرسازی و مایه مباهات مدیران شهری ارومیه شده است!
پروژه ی "اروم فتح تکبیر" در گفته های مسولین شهری ، اشاره به بنای غول آسایی داشت واقع در جنوب شرقی ارومیه ، که قرار بود در متراژ بسیار گسترده ای مشتمل بر خط تولید و عرضه ی پوشاک اسلامی و همچنین صدها واحد تجاری و رفاهی دیگر باشد. قرار بود قطب تولیدی-تجاری پوشاک کشور و دستکم شمالغرب کشور باشد و مکانی برای اشتغال صدها جوان بیکار شهر ارومیه، که نشد.
سه.
" دنیای اسلام و مجموعه کشورهای اسلامی، هدف توسعه ای ما هستند ... علیرغم اینکه در شمال آفریقا و بسیاری از کشورهای اسلامی راه یافته ایم اما کماکان موفق به راهیابی به بازار ایران نبوده ایم "
این را کارادومان مالک برند و کارخانجات ترکیه ای (Tekbir) در تابستان 2013 گفته و بطور غیر مستقیم از اینکه چندین بار در نمایشگاه های بین المللی در ایران حضور پررنگی داشته اند اما هنوز موفق به ورود رسمی به بازار ایرانی نشده اند ، گله گی کرده. موضعی صریح و شفاف که گویای تمایل به سرمایه گذاری در ایران طبق روال سرمایه گذاری های این شرکت در سایر کشورهای اسلامی می باشد.
خب، بفاصله اندکی بعد از این اعلام علنی ، به خواسته ی قلبی این شخص تکبیر گفته شده و هرطوری بود مقدمات حضور در ایران، و در نزدیک ترین نقطه ی ایران به ترکیه، فراهم شد. پروژه ی "اروم فتح تکبیر" ، نام اقدام مشترکی شد که طی آن بنا بود فتح کبیری در ارومیه به دستان پرتوان این سرمایه گذار خارجی اتفاق بیفتد.
پاییز سال 93 و با حضور پرتعداد مسولین شهری و استانی اعم از شخص شهردار،استاندار،اعضای شورای شهر و خیلی های دیگر کلنگ پروژه در مقیاس بسیار وسیعی که در شرح آمد، به زمین شده شد... اما آخرین اطلاعاتی که در متن گزارش پیشرفت پروژه بر روی سایت معاونت سرمایه گذاری شهرداری ارومیه آمده اینست که:
"در حال خاکبرداری/ مدت اتمام پروژه،سه3 سال"
سه سال از آغاز اجرایی شدن پروژه گذشته و آخرین پیشرفتی که در مسیر اجرای آن حاصل شده عبارت است از اولین پیشرفت، یعنی خاکبرداری! ...خاکبرداری پرهزینه ای در مقیاس وسیع که روزی روزنه های امید به توسعه و آبادانی را در دل اهالی به وجود آورده بود و اکنون با گذشت سه سال به آینه ی یاس و ناکامی ایشان تبدیل شده ؛
- ناظر به همین قضیه و شرحی که در مقدمه آمد، دو نکته ی قابل تامل مطرح است:
اولا.
برنامه جامع کلانشهری ارومیه(سیاست های کلان مدیریت شهری) دقیقا کجا، توسط چه کسی و چگونه نوشته می شود؟
پرواضح است که مبتنی بر قانون اساسی ، شوراهای اسلامی شهرها به مثابه مجالس قانون گذاری بومی، دارای اختیارات گسترده ای در زمینه ی تدوین سیاست های کلان هر شهر می باشند. اما اگر به این پاسخ کلی برسیم که برنامه جامع توسعه ی شهرمان در ساختمان شورای شهر و توسط اعضای شورا نوشته شده، جا دارد از منتخبین خودمان این سوال را بپرسیم که:
مبانی اساسی شما در ترسیم برنامه جامع توسعه ارومیه، دقیقا چه مواردی هستند؟
بعنوان مثال، بر چه مبنایی سقف سرمایه گذاری عمرانی در مناطق محروم همچون کشتارگاه و اسلام آباد صرفا محدود به نوسازی جدول کشی خیابانی و ترمیم نورپردازی در معابر عمومی شده است؟ و در همان حال شاهد پایه گذاری تبعیض آمیز زیرساخت های پیشرفت و ترقی در کرانه ی باختری رود شهرچایی هستیم.
چه بسا میزان مالیات و عوارض پرداختی ساکنان نواحی مترقی بیش از میزانی باشد که مردمان پایین نشین شهر می پردازند. اما آیا برای مثال، مالیاتی که اهالی مستضعف محله جلوچاپان پرداخته اند و زحماتی که در جایگاه شهروندی کشیده اند، دستکم این حق را برایشان ایجاد نمی کند که بر روی کانال های فاضلاب آن منطقه سرپوش نهاده شده و از خطرات جانی و مخاطرات بهداشتی ممانعت شود؟
یا اینکه مطابق با کدام توجیه اقتصادی یا فرهنگی، اجرا و ساخت پی در پی مراکز خرید بزرگ در دستور کاری مدیریت شهری قرار گرفته؟ آیا دغدغه و مساله ی عمده ی مردمان این شهر در حال حاضر، کمبود مراکز خرید برندهای خارجی ست؟
دقیقا در همان زمانی که رهبری نظام و عقلای قوم بر ضرورت پایبندی کامل به "اقتصاد ملی-مقاومتی" رسیده اند، چگونه ست که احداث مراکز خرید بزرگ با سرمایه گذاری خارجی کماکان در صدر اولویت های توسعه ای شهر قرار دارد؟
دوما.
ضمانت جنبه ی اقتصادی پروژه ها در آغاز و مسئولیت جهات حقوقی در اجرا، دقیقا متوجه چه کسی ست؟
در ابتدای کار چنین پروژه هایی ، خیلی ها خیلی خوب می آیند وسط میدان و کلنگ به دست می گیرند و به نوبت بر زمین می کوبند و خیلی های دیگر هم خیلی خوب بلدند که به ماجرا رنگ و لعاب داده و در بوق و کرنا کنند. اما چرا در همان ابتدای کار کسی نیست که مسئولیت تبیین جهات اقتصادی و تعیین منافع عمومی پروژه برای عامه ی مردم شهر را بر عهده بگیرد؟ و حداقل چرا در ادامه ی کار کسی پیدا نمی شود که اگر روزی دستی به کلنگ برده و شادمان بر زمین کوبیده و امروز هم بیاید و از دلائل ناتمامی پروژه بگوید:
- چگونه است که سرمایه گذاری که با آنهمه سروصدا آمد، بی سروصدا رفت؟!
- راهکارهای برون رفت پروژه از درماندگی و برنامه ی احیای آن به چه صورت است؟
- اصلا و اساسا چه شد که احداث یک چنین مرکز خرید عظیمی در صدر اولویت ها قرار گرفت؟
بدون شک "اذهان عمومی مردمان شهر" مهمترین عنصری ست که در صورت اقناع منطقی ، موثرترین حمایت را در قالب همدلی و همراهی برای مدیران شهری به ارمغان خواهد داشت و در غیر از این صورت ، شکست و ناکامی، سرنوشت محتوم شهرمان در مسیر توسعه و پیشرفت خواهد بود. |
نظر دهید