مرثيه ای برای خودكشی ها
سالي كه گذشت، همچون سال هاي ديگر مملو از خبرهاي حوادث بود كه در ميان آنها، خودكشي ها رنگ پررنگي را داشت. خودکشی عملی عمدی است که باعث مرگ فرد شود.
بر اساس گزارش باریش، سالي كه گذشت، همچون سال هاي ديگر مملو از خبرهاي حوادث بود كه در ميان آنها، خودكشي ها رنگ پررنگي را داشت. خودکشی عملی عمدی است که باعث مرگ فرد شود. خودکشی معمولا به علت یأس صورت میگیرد که علت آن اغلب به اختلال روانی نظیر افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، شکست عشقی اعتیاد به الکل، یا سوء مصرف دارو نسبت داده میشود و در سال 94 به دفعات تكرار شد. در اين ميان اما تن به خودكشي دادن دانش آموزان و البته خودكشي هاي پياپي در متروي تهران، برجسته تر از قبل خودنمايي كرد به گونه اي كه 94 را به سال خودكشي هاي پياپي تبديل كرد.
خودكشي هاي دانش آموزي در ايران در سال رو به پايان به 13 مورد رسيد و به طور ميانگين هر ماه خبر خودكشي دانش آموزان ، ذهن ها را متاثر از خود كرد. در خودكشي هاي دانش آموزي بايد توجه داشت كه مشکل نه مداد است نه پاک کن، نه نداشتن کیف است و نه داشتن کفشهای پاره، مشکل نه لباس های مندرس دانش آموزی از خانوادهای تهی دست است و نه دوری و ناهمواری راهِ مدرسه؛ همه این ها را می توان با جشن عاطفه یا کمی همت از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش حل کرد اما مشکل هیچ کدام از این ها نیست. این بار حکایت مرگ است. آن هم مرگ دانشآموزان. مرگی که نه با قضا و قَدَر بلکه به خواست خود دانش آموز شکل می گیرد. این بار مشکل خودکشیِ دانشآموزانیاست که در نونهالی و نوجوانانی تصمیم میگیرند به زندگی خود پایان دهند.
خودكشي در پايان امتحانات!
نخستين خودكشي دانش آموزي سال 94 در ۳۰ خرداد ماه در تهران رخ داد و در اين حادثه تلخ، مجید ۱۴ ساله دانشآموز مدرسه نمونه دولتی تهران، به دلیل مردود شدن در امتحانات پایان سال؛ با سیم برق خود را از تراس حلقآویز کرد و روز بعد به دلیل آسیب مغزی جان سپرد.
پس از آن در ۳۰ تیر ماه و در استان آذربایجان غربی دختری ۱۸ ساله، دانشآموز رشته تجربی در محله شهرک فرهنگیان شهرستان بوکان پس از اعلام نتیجه کنکور سراسری، قبول نشدن در دانشگاه، با پرت کردن خود از طبقه سوم خانه، به زندگیاش پایان داد.هنوز داغ اين دو خودكشي دانش آموزي با بازتاب هاي فراوان سرد نشده بود كه ۱۴ شهریور در لرستان، امیر دانشآموز ۱۴ ساله یکی از مدارس لرستان، به دلیل نمره پایین در درس ریاضی و ترس از سرزنش شدن، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.
پس از آن نيز ۱۸ مهر در تهران، پریناز ۱۳ ساله خود را از میان نردههای پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و پس از برخورد با اتوبوس جان باخت. بر اساس اظهارات دوست این دانشآموز، او پیش از خودکشی گفته بود از زندگی خسته شدهام.۴ آبان 94 هم در آذربایجان غربی «هاوری.ق» دانشآموز ۱۱ ساله، ساکن محله تاجالدین در شهرستان اشنویه، جلوی آینه خود را دار زد و جان سپرد. این کودک، دو روز پس از دیدن فیلمی با مضمون خودکشی، دست به چنین اقدامی زده است.
آبان، ماه خودكشي هاي دانش آموزي
پس از اولين خودكشي دانش آموزي كه در آبان ماه 94 رخ داد، وقوع سه خودكشي پياپي ديگر نيز اين ماه را به پرخودكشي ترين ماه در ميان دانش آموزان تبديل كرد و خودكشي دانش آموزان بسيار جدي تر از گذشته مطرح شد. 7 آبان در تهران دانشآموز پنجم ابتدایی در محله خلیجفارس تهران به وسیله روسری، خودش را از میله بارفیکس حلقآویز کرد و جان سپرد؛ دلیل این خودکشی بیان نشد.۱۷ آبان نيز در مازندران، «مهرشاد. ت» دانشآموز ۱۴ ساله ساکن شهر «رستمکلا» خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد و جان سپرد. در نامه مکتوبی که مهرشاد از خود به جا گذاشته، آمده: «فردا همهتان به مراسم تشییع جنازهام بیایید».
۲۷ آبان هم در خراسان جنوبی، دانشآموز ۱۶ ساله مدرسه شبانهروزی شهید مطهری، در آبیز شهرستان زیر کوه که قبلا پدرش او را سرزنش کرده بود وقتی همه خواب بودند، خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.پس از خودكشي هاي دنباله دار دانش آموزي در آبان ماه، ۲۶ آذر ماه نيز در خراسان شمالی «سجاد. غ» ۱۵ ساله، دانشآموز دوم دبیرستان یکی از مدارس شبانهروزی در روستای کهنه جلگه مانه و سملقان به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر مدرسه، خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
۷ دی در یزد، «الف ـ ع» دانشآموز ۱۳ ساله مدرسه نمونه دولتی بافق یزد به دلیل افت تحصیلی، خود را به میله بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد و ۱۹ دی در تهران، پسر ۱۱ سالهای با حلقآویز کردن خود از چارچوب در بالکن به وسیله روسری مادرش به زندگی خود پایان داد. به گفته او، این دانشآموز که فصل امتحانات خود را میگذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است.
اما در ۲۲ دی در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانشآموز دختر پایه نهم شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد.طبق موارد اعلام شده که پیش از این در یکی از روزنامههای سراسری منتشر شده بود، از ۱۳ خودکشی رخ داده در سال تحصیلی جاری، چهار خودکشی در تهران، دو خودکشی در ارومیه و دو مورد در یزد و مابقی خودکشی ها در لرستان، مازندران، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و کرمانشاه رخ داده است.
همچنین از ۱۳ خودکشی رخ داده، علت ۶ خودکشی مرتبط با افت تحصیلی، عدم قبولی در امتحانات یا کنکور و احضار والدین به مدرسه بوده است، علت سه مورد از این خودکشی ها، سرزنش والدین، خستگی از شرایط زندگی و دیدن فیلم در رابطه با خودکشی عنوان شده است و هنوز علت ۴ مورد اعلام نشده است اما جدا از خودكشي هاي موفق دانش آموزان! در این میان هستند دانش آموزانی که اقدام به خودکشی می کنند و خوشبختانه این عملشان موفقیت آمیز نیست؛ اما در عین حال آمار این اقدامها در هیچ کجا هم ثبت نمیشود و کسی هم به آنها رسیدگی نمی کند. معلمی درباره مشاهداتش از خودکشی های ناموفق میگوید: «پنجم ابتدایی بود، تمام سرش شکاف هایی حاصل از تیغ زدن بود.
معاون مدرسه هنگام تیغ زدن روي سر و صورتش پیدایش کرده بود، پانسمانش کردیم و خانواده اش را در جریان گذاشتیم». «آن یکی چهارم ابتدایی بود، مچ دستش را باند پیچیده بود، خودکشی ناموفقی داشته؛ از او می پرسم چرا این کار را انجام داده ای، می گوید؛ خانواده ام به من بی توجه هستند می خواهم اینگونه توجه شان را جلب کنم. می گوید: دوستانم می گویند اگر برای آن ها یک اتفاق بد بیفتد حتما خودکشی می کنند».
هر بار که خبر خودکشی یکی از دانش آموزان منتشر میشود، علت این خودکشیها مواردی چون مردود شدن در امتحانات پایان سال، ناکامی در کنکور سراسری، پایین بودن نمره دروس و ترس از سرزنش شدن، خستگی از زندگی، دیدن فیلم هایی با مضمون خودکشی، احضار والدین از سوی مدیر مدرسه، افت تحصیلی، اضطراب شدید و اختلاف خانوادگی بیان می شود.
سکوت مسئولان وزارت آموزش و پرورش
ساختار وزارت آموزش و پرورش دفتری با عنوان مراقبت در برابر آسیب های اجتماعی دارد که در مواردی مانند خودکشی می تواند بیشترین حجم تاثیرگذاری را داشته باشد. این در حالیاست که این دفتر در برابر آسیبهای اجتماعی همواره در برابر معضلات و مشکلاتی اینچنینی سکوت کرده و با ایجاد فضایی امنیتی سعی در پنهان کردن این واقعیتها دارد.
عدم پاسخگویی مسئولان مربوطه به بهانه های مختلف خبرگزاری مهر را به انتشار گزارش، بدون درج نظرات این مسئولان واداشت.در عین حال به نظر می رسد، برکناری مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش طی چندماه گذشته و عدم جایگزینی شخصی در این پست نیز تا حدودی در کم کاری در این حوزه موثر باشد و همه این موارد موجب شده تا همچنان بررسی دقیقی درباره علت رخ دادن خودکشیها انجام نشود و بسیاری از خانوادهها و حتی دانش آموزان راه حل مقابله با چنین مسائلی را ندانند.
در این خصوص و به دنبال عدم پاسخگویی سریع کارشناسان وزارت آموزش و پرورش درباره علل و راهکارهای حل این معضل، به سراغِ یکی از جامعه شناسان رفتیم تا نظر او را در این باره بدانیم.محمدعلی الستی، جامعه شناس میگوید: دورهای را تجربه می کنیم که زندگی نسل جدید از مسیر طبیعی فاصله زیادی گرفته است. مسیری که نسل های پیشین طی کرده اند البته از نظر رفاه و تکنولوژی در شرایط بدتری قرار داشته اما آنان مسیری طبیعی را طی کردند و این مسیر طبیعی در روزگار امروز از کودکان و نوجوانان ما دریغ شده است.
دوران کودکی در حال حذف شدن است و فرزندان ما ناگهان پا به بزرگسالی می گذارند.الستی تصریح میکند: کودکان امروز به گونهای بی حد و مرز به اطلاعات دسترسی دارند. ممکن است کودکان و نوجوانان ما خیلی از مسائل را متوجه شوند اما شرایط روحی متناسب را برای حل و هضم آن موضوعها نداشته باشند.
حبس انفرادی برای کودکان
دوستیها تغییر فاز داده است و خیلی سریع اتفاق میافتد و سریع نیز قطع میشود. بچهها یاد میگیرند در دوست داشتن همه چیز تنوع طلب باشند. دل بستگی و وابستگیهای معنویای که بستر لازم را برای رشد فرزندانمان فراهم میکند از او دریغ می شود و در یک انبوه تنهایی به زندگی خود ادامه می دهد. شاید اطراف کودکانمان شلوغ باشد اما آدمها چندان ارتباطی با او ندارند.
در مدرسه با دوستان، اطرافیان و اعضای خانواده ارتباط موثری ندارد و در تنهایی خود به سر می برد و این فضاهای مجازی نیز به این فضا دامن می زند و فرد هنگامی که از محیط انسانی خود جدا می شود برای خود حبس انفرادی ایجاد می کند. بالاترین عامل خودکشی در بین ملت ها، خودکشی کسانی بوده که از محیط اجتماعی خود دور مانده اند.
زمینه های خودکشی در کودکان و نوجوانان معمولا اجتماعی و در محیط انسانی است که به شکل های مختلف اتفاق می افتد. در خانواده ها افراد دور هم هستند اما با هم نیستند و هر کسی سرگرم بازی با تلفن همراهش است و کمترین ارتباط کلامیاي را برقرار می کنند. در وزارت آموزش و پرورش نیز کار گروهی نفی می شود، تلاش کودک برای پیدا کردن جواب، اسمش تقلب نامیده می شود. کیف مابین دانش آموزان در هنگام امتحانات می گذارند تا آن ها نتوانند برگه یکدیگر را ببینند.
هنگامی که دانش آموزان دور هم جمع شده اند معاون مدرسه پشت بلندگو فریاد می زند؛ «اون گوشه چه خبره که دور هم جمع شده اید گویی حکومت نظامی است و اجتماع بیشتر از دو نفر ممنوع است.»از کار و نمره گروهی خبری نیست. زندگی گروهی را بچه ها تجربه نمی کنند. فرزندانمان در نظام اجتماعی و نظام تکنولوژیک، کار گروهی را تجربه نمی کنند و تک روی را فرا می گیرند. هر پدیده ای درباره نوجوانان داریم، نباید به دنبال علت باشیم، چرا که در تحلیلگرایی مشکل داریم و عادت کرده ایم برای پدیده ها دنبال علت بگردیم. واقعا پدیده ها علت ندارند بلکه عواملی هستند که بر وقوع یک پدیده تاثیر میگذارد.
به هر روی باید به دنبال چارهای برای حل این معضل و جلوگیری از رخدادهایی اینچنینی بود. بیشک مهمترین وظیفه را در اینباره وزارت آموزش و پرورش دارد که باید برنامه درستی برای مقابله با چنین معضلهایی ارائه کند. در این میان خانوادهها نیز باید هوشیار باشند و زمان بیشتری را به کودکانشان اختصاص دهند.
نظر دهید